سفارش تبلیغ
صبا ویژن

♥♥


سالهای سال بود که درونم آتشی میسوخت 
آتشی که نه دل ِ خاموشی داشت و نه توان ِ گُر گرفتن
روزی
نسیمی از کنارم عبور کرد 
خاکسترم را کنار زد

شعله هایم بزرگ شد
رشد کرد...
گرم شدم و  گرم کردم...

نسیم ، طوفان شد
شعله هایم را کوبید
و بعد 
این آتش ِ بی قرار ِ درونم را گذاشت و رفت...

حالا
من مانده ام و خاطره ای گرم 
من مانده ام و آتشی که میسوزاندم...ذره ذره...


و این روزها
آتشی درونم را می سوزاند که نه گرم است و نه زندگی بخش...
و سرکش شده 
و بی قرار ِ سوزاندن است 
و ...



+ تاریخ جمعه 93/5/10ساعت 11:6 صبح نویسنده تسنیم | نظر